Persianyoungcel
Sassanidmaxxing
★★★★
- Joined
- May 13, 2022
- Posts
- 2,343
His name was Agha Mohammad Khan Qajar he was orginally Turkmen but he was king of Iran he was based af i just read a book called خواجه تاجدار about him. He had a terrible childhood he got his balls cut off by his father's enemy. He was a eunuch he was a manlet shortcel they say he was as short as 15 years old boy he had no hair at all he was also a voicecel his voice was similiar to one of women he he also had a health problems he was extermly complex person he hates foids and sex haver bcz of what happened to him just search about eunuch he was also extermely sadistic he torture foids and many people he truely deserve the title of incel king he raped the 10/10 pretty twink king lotf ali khan zand with a dildo and tortured him to dead and also many women.
Use google translate to translate this about him he also defeated Russians i caucaus
آقامحمدخان قاجار شخصیتی برخاسته از دل ایلات بود. کشتارها و خشونتهایی که در زمان فتوحات خود به بدان متوسل شد، نیز ریشه در همین مسئله داشت که البته در انتها منجر به قتل او شد.[۱۶۶] به علاوه، خان قاجار در طول زندگی خود اتفاقاتی را تجربه کرد که در شکلگیری شخصیت او تأثیرگذار بود. از جمله این اتفاقات، مقطوعالنسل شدنش توسط عادلشاه در کودکی بود. از آن پس، وی را «اختهخان» خطاب میکردند که چون «خاری در وجودش» بود و هرگز نتوانست خود را از زیر سایه این موضوع بیرون براند. سرشکستگی اسارت پس از کشته شدن پدرش نیز بر شخصیت او بیتاثیر نبود.[۱۶۷]
او همچنین به بیماری صرع دچار بود. یک بار در ۱۷۹۰ یا ۱۷۹۱ م. سکته کرد و برای ۳ روز بیهوش بود. جثهاش چنان بود که مانند نوجوانی ۱۵ ساله به نظر میرسید و به همین جهت نفرت داشت به او زل بزنند. میدانست که وضعیتش را میدانند اما تلاش میکرد آن را پنهان کند؛ چنانکه حتی حرمسرا تشکیل داد.[۱۶۸] دوستدار مطالعه و شکار بود و در زمان خواب برایش شاهنامه میخواندند. شجاع و ستیزهجو بود اما از کیاست خود بیش از شمشیرش استفاده میکرد؛ چنانکه حاج ابراهیم گفت «سرش برای دستش کاری باقی نمیگذاشت»[۱۶۹] و کریمخان «پیران ویسه» خطابش میکرد.
او بسیار مؤمن و دیندار بود. هرگز از نماز شب غافل نمیشد و گاه بر سر نماز غرق گریه میشد. زیارت عاشورا میخواند و ذکر میگفت. حتی اگر شرایط جسمانیش اجازه نمیداد، روزه خود را نمیشکست. ساخت گنبد طلا برای حسین و نقره برای علی، بازسازی حرم رضوی و تعدادی مسجد به دستور او انجام شد. با وجود اعتقاد زیادش به اسلام مانند دیگر شاهان شراب مینوشید.[۱۷۰]
اگرچه، به جمعآوری ثروت علاقه داشت اما در بخشش به سربازانش یا هزینههای مذهبی خساست به خرج نمیداد. لباس ساده میپوشید و خوراک ساده میخورد. علاقه نداشت که مردم در شهرها به استقبالش بیایند یا برایش فتحنامههای ستایشآمیز بنویسند. با مردم عادی و سربازان بسیار بهتر از بزرگان و برجستگان برخورد میکرد.[۱۷۱] مطابق گفته تاریخ عضدی «هر وقت حالت خوشی به او دست میداد و دماغی داشت، دوتار که زدن این ساز در میان تراکمه معمول است، میزد.»[۱۷۲]
Use google translate to translate this about him he also defeated Russians i caucaus
آقامحمدخان قاجار شخصیتی برخاسته از دل ایلات بود. کشتارها و خشونتهایی که در زمان فتوحات خود به بدان متوسل شد، نیز ریشه در همین مسئله داشت که البته در انتها منجر به قتل او شد.[۱۶۶] به علاوه، خان قاجار در طول زندگی خود اتفاقاتی را تجربه کرد که در شکلگیری شخصیت او تأثیرگذار بود. از جمله این اتفاقات، مقطوعالنسل شدنش توسط عادلشاه در کودکی بود. از آن پس، وی را «اختهخان» خطاب میکردند که چون «خاری در وجودش» بود و هرگز نتوانست خود را از زیر سایه این موضوع بیرون براند. سرشکستگی اسارت پس از کشته شدن پدرش نیز بر شخصیت او بیتاثیر نبود.[۱۶۷]
او همچنین به بیماری صرع دچار بود. یک بار در ۱۷۹۰ یا ۱۷۹۱ م. سکته کرد و برای ۳ روز بیهوش بود. جثهاش چنان بود که مانند نوجوانی ۱۵ ساله به نظر میرسید و به همین جهت نفرت داشت به او زل بزنند. میدانست که وضعیتش را میدانند اما تلاش میکرد آن را پنهان کند؛ چنانکه حتی حرمسرا تشکیل داد.[۱۶۸] دوستدار مطالعه و شکار بود و در زمان خواب برایش شاهنامه میخواندند. شجاع و ستیزهجو بود اما از کیاست خود بیش از شمشیرش استفاده میکرد؛ چنانکه حاج ابراهیم گفت «سرش برای دستش کاری باقی نمیگذاشت»[۱۶۹] و کریمخان «پیران ویسه» خطابش میکرد.
او بسیار مؤمن و دیندار بود. هرگز از نماز شب غافل نمیشد و گاه بر سر نماز غرق گریه میشد. زیارت عاشورا میخواند و ذکر میگفت. حتی اگر شرایط جسمانیش اجازه نمیداد، روزه خود را نمیشکست. ساخت گنبد طلا برای حسین و نقره برای علی، بازسازی حرم رضوی و تعدادی مسجد به دستور او انجام شد. با وجود اعتقاد زیادش به اسلام مانند دیگر شاهان شراب مینوشید.[۱۷۰]
اگرچه، به جمعآوری ثروت علاقه داشت اما در بخشش به سربازانش یا هزینههای مذهبی خساست به خرج نمیداد. لباس ساده میپوشید و خوراک ساده میخورد. علاقه نداشت که مردم در شهرها به استقبالش بیایند یا برایش فتحنامههای ستایشآمیز بنویسند. با مردم عادی و سربازان بسیار بهتر از بزرگان و برجستگان برخورد میکرد.[۱۷۱] مطابق گفته تاریخ عضدی «هر وقت حالت خوشی به او دست میداد و دماغی داشت، دوتار که زدن این ساز در میان تراکمه معمول است، میزد.»[۱۷۲]